Relative Clauses استفاده میکنیم
جملات موصولی بخشی از جملههای پیچیده هستند و اطلاعات مهمی دربارهٔ فرد یا چیز ارائه میکنند.
The person who called you is my brother.
کسی که با شما تماس گرفت برادر من است.
کسی که با شما تماس گرفت برادر من است.
This is the restaurant where we first met.
این همان رستورانی است که ما اولین بار همدیگر را آنجا ملاقات کردیم.
این همان رستورانی است که ما اولین بار همدیگر را آنجا ملاقات کردیم.
دو نوع جملهٔ موصولی وجود دارد:
- جملات موصولی تعیینکننده اطلاعات اساسی ارائه میکنند
- جملات موصولی غیردقیق اطلاعات اضافی و غیرضروری ارائه میکنند
Defining Relative Clauses
جملات موصولی تعیینکننده اطلاعات اساسی ارائه میکنند؛ بنابراین نمیتوان آنها را از جمله حذف کرد.- با ویرگول جدا نمیشوند
-
ضمیر موصولی میتواند با “that” جایگزین شود
The teacher who helped me was very kind. The teacher that helped me was very kind.The laptop which I bought yesterday is expensive. The laptop that I bought yesterday is expensive.
-
در برخی موارد، ضمیر موصولی who / which / that هنگامی که نقش مفعول دارد، میتواند حذف شود
The movie that we watched yesterday was amazing. The movie we watched yesterday was amazing.The person who I met at the conference was very friendly. The person I met at the conference was very friendly.The book which she recommended helped me a lot. The book she recommended helped me a lot.
-
بعد از کلمات all، everything، nothing، something، anything، the only، the first، the last معمولاً از which یا who استفاده نمیکنیم — معمولاً از that استفاده میکنیم.
All that we need now is a little patience.
تنها چیزی که حالا نیاز داریم کمی صبر است.Everything that he said was true.
هر چیزی که او گفت حقیقت داشت.Nothing that you do can change the situation.
هیچ کاری که انجام بدهی نمیتواند وضعیت را تغییر دهد.Something that you told me yesterday made me think.
چیزی که دیروز به من گفتی، مرا به فکر فرو برد.Anything that helps you learn is worth trying.
هر چیزی که به یادگیریات کمک کند، ارزش امتحان کردن را دارد.She is the only person that understands me.
او تنها کسی است که من را درک میکند.This is the first book that really inspired me.
این اولین کتابی است که واقعاً الهامبخش من بود.That was the last message that he sent me.
آن آخرین پیامی بود که او برایم فرستاد.
Defining Relative Clauses examples
The student who sits next to me is from Brazil.
دانشآموزی که کنار من مینشیند اهل برزیل است.
دانشآموزی که کنار من مینشیند اهل برزیل است.
The car that I bought last year is already having problems.
ماشینی که سال گذشته خریدم، همین حالا هم دچار مشکل شده است.
ماشینی که سال گذشته خریدم، همین حالا هم دچار مشکل شده است.
The restaurant where we usually have lunch is closed today.
رستورانی که معمولاً برای ناهار میرویم امروز تعطیل است.
رستورانی که معمولاً برای ناهار میرویم امروز تعطیل است.
The woman whose laptop was stolen called the security guard.
زنی که لپتاپش دزدیده شده بود با نگهبان تماس گرفت.
زنی که لپتاپش دزدیده شده بود با نگهبان تماس گرفت.
The book that you recommended helped me understand the topic.
کتابی که توصیه کرده بودید به من کمک کرد موضوع را درک کنم.
کتابی که توصیه کرده بودید به من کمک کرد موضوع را درک کنم.
Non-defining Relative Clauses
جملات موصولی غیرتعریفی اطلاعات اضافه و غیرضروری ارائه میکنند که بدون تغییر معنای اصلی میتوان حذفشان کرد.-
همیشه با ویرگول جدا میشوند
My sister, who lives in Paris, is visiting me next month.
خواهرم که در پاریس زندگی میکند، ماه آینده به دیدنم میآید. -
ما از who / which / whose / whom استفاده میکنیم؛ نمیتوانیم از that استفاده کنیم
This book, which was published in 1990, is now very rare.
این کتاب که در سال ۱۹۹۰ منتشر شد، اکنون بسیار نایاب است. -
در جملههای موصولی غیرتعریفی، ضمیر موصولی را نمیتوان حذف کرد
The museum, where we spent the whole day, is being renovated.
موزهای که تمام روز را در آن گذراندیم در حال بازسازی است. -
Which میتواند به کل جملهٔ قبلی اشاره کند و دربارهٔ وضعیت توضیح دهد
She didn’t come to the meeting, which surprised everyone.
او به جلسه نیامد و این همه را شگفتزده کرد.
Defining Relative Clauses examples
My brother, who works as a lawyer, lives in London.
برادرم که به عنوان وکیل کار میکند، در لندن زندگی میکند.
برادرم که به عنوان وکیل کار میکند، در لندن زندگی میکند.
This laptop, which I bought on sale, has a very good battery life.
این لپتاپی که من در حراج خریدم، عمر باتری بسیار خوبی دارد.
این لپتاپی که من در حراج خریدم، عمر باتری بسیار خوبی دارد.
Our teacher, who is very strict, rarely cancels classes.
معلم ما که خیلی سختگیر است، بهندرت کلاسها را لغو میکند.
معلم ما که خیلی سختگیر است، بهندرت کلاسها را لغو میکند.
The museum, which was founded in 1920, attracts thousands of visitors every year.
موزهای که در سال ۱۹۲۰ تأسیس شد، هر ساله هزاران بازدیدکننده را جذب میکند.
موزهای که در سال ۱۹۲۰ تأسیس شد، هر ساله هزاران بازدیدکننده را جذب میکند.
Paris, where I spent my childhood, will always feel like home to me.
پاریس، جایی که دوران کودکیام را در آن گذراندم، همیشه برایم مثل خانه خواهد بود.
پاریس، جایی که دوران کودکیام را در آن گذراندم، همیشه برایم مثل خانه خواهد بود.